معنی فارسی social disease
B1مفهوم ناشی از مشکلات اجتماعی که به سلامت و رفاه جامعه آسیب میزند.
A term used to describe social issues that negatively impact the community's well-being.
- NOUN
example
معنی(example):
فقر معمولاً به عنوان یک بیماری اجتماعی که بسیاری از جوامع را تحت تأثیر قرار میدهد، شناخته میشود.
مثال:
Poverty is often referred to as a social disease affecting many communities.
معنی(example):
پخش اطلاعات نادرست در دنیای امروز به عنوان یک بیماری اجتماعی دیده میشود.
مثال:
The spread of misinformation is seen as a social disease in today's world.
معنی فارسی کلمه social disease
:
مفهوم ناشی از مشکلات اجتماعی که به سلامت و رفاه جامعه آسیب میزند.