معنی فارسی socking
B1 /ˈsɑkɪŋ/ساکینگ به مفهوم قرار دادن یا عقب نگهداشتن چیزی در یک ساک یا مکان خاص اطلاق میشود.
The act of putting something into a bag or container, often for storage or organization.
- verb
- adverb
verb
معنی(verb):
To hit or strike violently; to deliver a blow to.
معنی(verb):
To throw.
adverb
معنی(adverb):
Very, extremely
example
معنی(example):
من لباسهای شستهام را در ساک قرار میدهم تا منظم بمانند.
مثال:
I am socking my laundry to keep it organized.
معنی(example):
او مقداری پول را برای تعطیلات پس انداز میکند.
مثال:
She is socking away some money for a vacation.
معنی فارسی کلمه socking
:
ساکینگ به مفهوم قرار دادن یا عقب نگهداشتن چیزی در یک ساک یا مکان خاص اطلاق میشود.