معنی فارسی soggy
A2 /ˈsɒɡi/مرطوب و نرم به طوری که دیگر ترد نباشد، معمولاً به غذایی که در مایع خیس شده است اشاره دارد.
Wet and soft, losing its firmness, often referring to food that has absorbed liquid.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Soaked with moisture or other liquid.
example
معنی(example):
غلات پس از مدت طولانی در شیر ماندن نرم شد.
مثال:
The cereal became soggy after sitting in the milk for too long.
معنی(example):
من نان مرطوب را دوست ندارم.
مثال:
I don't like soggy bread.
معنی فارسی کلمه soggy
:
مرطوب و نرم به طوری که دیگر ترد نباشد، معمولاً به غذایی که در مایع خیس شده است اشاره دارد.