معنی فارسی solanine

B1

یک نوع گلیکوالکالوئید سمی که در سیب‌زمینی‌های سبز و برخی دیگر از گیاهان وجود دارد.

A toxic chemical compound found in certain plants, particularly in green potatoes.

noun
معنی(noun):

A poisonous glycoalkaloid found in many species of the nightshade family Solanaceae, including potato and tomato.

example
معنی(example):

سولانین یک ماده شیمیایی است که در سیب‌زمینی‌های سبز یافت می‌شود.

مثال:

Solanine is a chemical found in green potatoes.

معنی(example):

خوردن سولانین بیش از حد می‌تواند سمی باشد.

مثال:

Eating too much solanine can be toxic.

معنی فارسی کلمه solanine

: معنی solanine به فارسی

یک نوع گلیکوالکالوئید سمی که در سیب‌زمینی‌های سبز و برخی دیگر از گیاهان وجود دارد.