معنی فارسی solarise
B2عمل تبدیل یک تصویر به یک حالت رنگی مشابه به تصاویری که در نور شدید تابیده شده‌اند، عموماً با استفاده از تکنیک‌های خاص عکاسی.
To alter a photographic image by adjusting its exposure to create a solarized effect, emphasizing certain colors or contrasts.
- verb
To subject to solarization.
To overexpose.
To become overexposed.
To treat soil by covering with plastic and exposing to sunlight.
To convert to using solar energy.
هنرمند تصمیم گرفت تصویر را با روش سولاریزه کردن، ظاهری پرجنب و جوش بدهد.
The artist decided to solarise the image to give it a vibrant look.
برای تقویت رنگ‌ها، می‌توان عکس را سولاریزه کرد.
To enhance the colors, one can solarise the photograph.
معنی فارسی کلمه solarise
:
عمل تبدیل یک تصویر به یک حالت رنگی مشابه به تصاویری که در نور شدید تابیده شده‌اند، عموماً با استفاده از تکنیک‌های خاص عکاسی.
