معنی فارسی soldieress
B1زن یا دختری که به عنوان سرباز خدمت میکند.
A female soldier.
- NOUN
example
معنی(example):
سرباز زن با شجاعت برای کشورش جنگید.
مثال:
The soldieress fought bravely for her country.
معنی(example):
بسیاری از سربازان زن در جنگ خدمت کردند.
مثال:
Many soldieresses served in the war.
معنی فارسی کلمه soldieress
:
زن یا دختری که به عنوان سرباز خدمت میکند.