معنی فارسی soldierproof
B1مقاوم و غیر قابل آسیب، مانند تجهیزاتی که برای سربازان طراحی شده است.
Designed to be extremely durable and resistant to damage, akin to equipment for soldiers.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
طراحی آن سربازproof است و آن را در شرایط سخت بادوام میکند.
مثال:
The design is soldierproof, making it durable in tough conditions.
معنی(example):
این تجهیزات به قدری محکم است که تقریباً سربازproof به شمار میرود.
مثال:
The gear is so sturdy that it's practically soldierproof.
معنی فارسی کلمه soldierproof
:
مقاوم و غیر قابل آسیب، مانند تجهیزاتی که برای سربازان طراحی شده است.