معنی فارسی solenoidally
B1بهصورت سولنوئیدی، به عملکرد یا فرایندهایی اشاره دارد که تحت تأثیر میدان مغناطیسی سیمپیچها قرار دارند.
In a manner that relates to or is characteristic of a solenoid; typically involving magnetic fields.
- ADVERB
example
معنی(example):
مدار بهصورت سولنوئیدی عمل میکند و امکان حرکت کنترلشده را فراهم میکند.
مثال:
The circuit functions solenoidally, allowing for controlled movement.
معنی(example):
این دستگاه به گونهای طراحی شده بود که بهطور سولنوئیدی کار کند و کارایی را تضمین کند.
مثال:
It was designed to work solenoidally, ensuring efficiency in operation.
معنی فارسی کلمه solenoidally
:
بهصورت سولنوئیدی، به عملکرد یا فرایندهایی اشاره دارد که تحت تأثیر میدان مغناطیسی سیمپیچها قرار دارند.