معنی فارسی solidungula

B1

یک گونه خاص در جانورشناسی که به استحکام و تطابق‌های ویژه اشاره دارد.

A species known for its sturdy characteristics and adaptations in nature.

example
معنی(example):

آنها یک گونهٔ سولیدونگولا در جنگل کشف کردند.

مثال:

They discovered a solidungula species in the forest.

معنی(example):

سولیدونگولا به خاطر سازگاری‌های منحصر به فردش شناخته شده است.

مثال:

The solidungula is known for its unique adaptations.

معنی فارسی کلمه solidungula

: معنی solidungula به فارسی

یک گونه خاص در جانورشناسی که به استحکام و تطابق‌های ویژه اشاره دارد.