معنی فارسی solomon
B1سلیمان، یکی از دورانهای پادشاهی در تاریخ با ویژگیهایی چون حکمت و قضاوت عادلانه.
A biblical king renowned for his wisdom and equitable judicial decisions.
- NOUN
example
معنی(example):
سلیمان به خاطر حکمت و داوری عادلانهاش معروف بود.
مثال:
Solomon was known for his wisdom and fair judgement.
معنی(example):
داستانهای دوران سلطنت سلیمان پر از درس هستند.
مثال:
The stories of Solomon's reign are rich in lessons.
معنی فارسی کلمه solomon
:
سلیمان، یکی از دورانهای پادشاهی در تاریخ با ویژگیهایی چون حکمت و قضاوت عادلانه.