معنی فارسی solvolyzing

B1

حل‌لیز کننده، اشاره به فرآیند فعال حل‌لیز کردن در واکنش‌ها دارد.

The act of undergoing or causing solvolysis; the process of solvolysis.

example
معنی(example):

عملکرد حل‌لیزکننده حلال برای آزمایش بسیار حیاتی بود.

مثال:

The solvolyzing action of the solvent was crucial to the experiment.

معنی(example):

واکنش‌های حل‌لیزی می‌توانند بسته به شرایط بازگشت‌پذیر باشند.

مثال:

Solvolyzing reactions can often be reversible depending on conditions.

معنی فارسی کلمه solvolyzing

: معنی solvolyzing به فارسی

حل‌لیز کننده، اشاره به فرآیند فعال حل‌لیز کردن در واکنش‌ها دارد.