معنی فارسی somatologically
B2بهصورت سوماتولوژیک به یک رویکرد تحلیلی اشاره دارد که بر بررسی بدن و اثرات آن متمرکز است.
In a manner relating to the body; especially regarding the physical aspects of a condition.
- ADVERB
example
معنی(example):
او دادهها را بهصورت سوماتولوژیک تحلیل کرد تا اثرات بر روی بدن را درک کند.
مثال:
She analyzed the data somatologically to understand the effects on the body.
معنی(example):
بهصورت سوماتولوژیک، یک رژیم غذایی متعادل برای سلامت جسمانی ضروری است.
مثال:
Somatologically speaking, a balanced diet is essential for physical health.
معنی فارسی کلمه somatologically
:
بهصورت سوماتولوژیک به یک رویکرد تحلیلی اشاره دارد که بر بررسی بدن و اثرات آن متمرکز است.