معنی فارسی somberly

B1

به طرز غم‌انگیزی، به معنای بیان و ادای صحبت به شکلی جدی و با احساس عمق ناامیدی و غم.

In a serious, grave, or gloomy manner.

example
معنی(example):

او به‌طور غم‌انگیزی دربارهٔ عواقب این تصمیم صحبت کرد.

مثال:

She spoke somberly about the consequences of the decision.

معنی(example):

او به‌طور غم‌انگیز سرش را تکان داد و جدیت وضعیت را درک کرد.

مثال:

He nodded somberly, understanding the gravity of the situation.

معنی فارسی کلمه somberly

: معنی somberly به فارسی

به طرز غم‌انگیزی، به معنای بیان و ادای صحبت به شکلی جدی و با احساس عمق ناامیدی و غم.