معنی فارسی sombreness

B1

حالت غمگینی، جدی بودن و فضای تاریک که ممکن است در یک موقعیت حس شود.

The quality of being serious, sad, or dismal in appearance or demeanor.

example
معنی(example):

سنگینی جو، قابل احساس بود.

مثال:

The sombreness of the atmosphere was palpable.

معنی(example):

سکوت او در طول بحث قابل توجه بود.

مثال:

His sombreness during the discussion was noticeable.

معنی فارسی کلمه sombreness

: معنی sombreness به فارسی

حالت غمگینی، جدی بودن و فضای تاریک که ممکن است در یک موقعیت حس شود.