معنی فارسی somersetted
B1مربوط به حالتی که چیزی به دلیل مشکلات یا عوامل غیرمنتظره ناتمام میماند.
Something that was affected or left unfinished due to unexpected circumstances.
- VERB
example
معنی(example):
این پروژه سال گذشته به خاطر مقررات جدید شگفت زده شد.
مثال:
The project was somersetted last year due to new regulations.
معنی(example):
بسیاری از برنامهها به طور غیرمنتظره شگفتزده شدند.
مثال:
Many plans were somersetted unexpectedly.
معنی فارسی کلمه somersetted
:
مربوط به حالتی که چیزی به دلیل مشکلات یا عوامل غیرمنتظره ناتمام میماند.