معنی فارسی somewhatly

B1

به مقداری کم یا نسبتاً؛ در جملات برای نشان دادن شدت کم استفاده می‌شود.

To a certain degree or extent.

example
معنی(example):

او به طور نسبی با پیشنهاد موافقت کرد.

مثال:

She somewhatly agreed with the proposal.

معنی(example):

این پروژه به طور نسبی توانست به موقع تمام شود.

مثال:

The project somewhatly managed to finish on time.

معنی فارسی کلمه somewhatly

: معنی somewhatly به فارسی

به مقداری کم یا نسبتاً؛ در جملات برای نشان دادن شدت کم استفاده می‌شود.