معنی فارسی somnambulary
B1با خوابگردی مرتبط است و به حالت حرکت در زمره خواب اشاره دارد.
Pertaining to or characteristic of somnambulism.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
فاز خوابگردی اغلب برای بسیاری از والدین مرموز است.
مثال:
The somnambulary phase is often a mystery to many parents.
معنی(example):
در طول اپیزود خوابگردی، او رفتارهای عجیبی از خود نشان داد.
مثال:
During the somnambulary episode, he displayed strange behaviors.
معنی فارسی کلمه somnambulary
:
با خوابگردی مرتبط است و به حالت حرکت در زمره خواب اشاره دارد.