معنی فارسی somnolence

B1

خواب‌آلودگی، حالتی از خواب‌آلودگی است که ممکن است ناشی از خستگی یا بیماری باشد.

The condition of being drowsy or sleepy.

example
معنی(example):

پزشک خواب‌آلودگی او را در طول معاینه یادداشت کرد.

مثال:

The doctor noted her somnolence during the examination.

معنی(example):

خواب‌آلودگی می‌تواند عارضه جانبی برخی داروها باشد.

مثال:

Somnolence can be a side effect of certain medications.

معنی فارسی کلمه somnolence

: معنی somnolence به فارسی

خواب‌آلودگی، حالتی از خواب‌آلودگی است که ممکن است ناشی از خستگی یا بیماری باشد.