معنی فارسی soning

B1

سوندینگ به معنای ایجاد یک اثر معین از صدا در محیطی خاص می‌باشد.

The act or process of creating a specific sound or musical effect.

example
معنی(example):

تنظیم موسیقی آرامش بخشی را ایجاد کرد.

مثال:

The soning of the music created a calming atmosphere.

معنی(example):

او صدای وزش باد از میان درختان را آرامش بخش یافت.

مثال:

She found the soning of the wind through the trees soothing.

معنی فارسی کلمه soning

: معنی soning به فارسی

سوندینگ به معنای ایجاد یک اثر معین از صدا در محیطی خاص می‌باشد.