معنی فارسی sonography
B1روش تصویربرداری که با استفاده از امواج صوتی برای بررسی وضعیت اعضای داخلی بدن انجام میشود.
A medical imaging technique that uses ultrasound waves to visualize internal organs.
- noun
noun
معنی(noun):
Ultrasonography
معنی(noun):
Night writing
example
معنی(example):
سونوگرافی معمولاً در مراقبتهای پیش از زایمان استفاده میشود.
مثال:
Sonography is commonly used in prenatal care.
معنی(example):
فرآیند سونوگرافی به پزشکان کمک میکند تا بیماران را ارزیابی کنند.
مثال:
The sonography process helps doctors assess patients.
معنی فارسی کلمه sonography
:
روش تصویربرداری که با استفاده از امواج صوتی برای بررسی وضعیت اعضای داخلی بدن انجام میشود.