معنی فارسی sonsie
B1شاداب و سرزنده.
Having a cheerful and lively demeanor.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Lucky; fortunate; thriving; plump
example
معنی(example):
گربههای کوچولوی شاداب به شادی در آفتاب بازی کردند.
مثال:
The sonsie kittens played joyfully in the sun.
معنی(example):
شخصیت شاداب او را در میان همسالانش بسیار محبوب کرده بود.
مثال:
His sonsie personality made him very popular among his peers.
معنی فارسی کلمه sonsie
:
شاداب و سرزنده.
