معنی فارسی soord
B1احساس ناراحتی عاطفی و عدم راحتی که ممکن است ناشی از یک حادثه خاص باشد.
A feeling of emotional discomfort or unease often caused by a specific event.
- OTHER
example
معنی(example):
کودک فریاد زد چون او سوورد بود.
مثال:
The kid shouted because he was soord.
معنی(example):
او پس از شنیدن خبر بد سوورد شد.
مثال:
He felt soord after hearing the bad news.
معنی فارسی کلمه soord
:
احساس ناراحتی عاطفی و عدم راحتی که ممکن است ناشی از یک حادثه خاص باشد.