معنی فارسی soppiest

B1

نقطه اوج احساسات یا رمانتیک که به سقف خود رسیده است، به‌طور معناداری اغراق‌آمیز.

The most sentimental or emotional, often excessively so.

adjective
معنی(adjective):

Very wet; sodden, soaked.

معنی(adjective):

Sentimental, maudlin, schmaltzy.

example
معنی(example):

احساسی‌ترین فیلم همیشه اشک به چشمان او می‌آورد.

مثال:

The soppiest movie always brings tears to her eyes.

معنی(example):

او به چگونگی احساسی بودن رمان‌های رمانتیک خندید.

مثال:

He laughed at how soppiest the romance novels could be.

معنی فارسی کلمه soppiest

: معنی soppiest به فارسی

نقطه اوج احساسات یا رمانتیک که به سقف خود رسیده است، به‌طور معناداری اغراق‌آمیز.