معنی فارسی sopranist
B1کسی که در آواز سوپرانو تخصص دارد.
A male singer who sings in the soprano range.
- NOUN
example
معنی(example):
او برای تبدیل شدن به یک سوپرانیست سخت تمرین کرد.
مثال:
He trained hard to become a sopranist.
معنی(example):
به عنوان یک سوپرانیست، او به اجرای برنامه در کشورهای مختلف دعوت شد.
مثال:
As a sopranist, she was invited to perform in various countries.
معنی فارسی کلمه sopranist
:
کسی که در آواز سوپرانو تخصص دارد.