معنی فارسی sorcery

B2 /ˈsɔɹ.sə.ɹi/

عمل یا هنر جادوگری، به خصوص استفاده از نیروهای ماورایی.

The use of magic, especially in a harmful or malevolent way.

noun
معنی(noun):

Magical power; the use of witchcraft or magic arts.

example
معنی(example):

جادو معمولاً در فیلم‌ها و کتاب‌ها به تصویر کشیده می‌شود.

مثال:

Sorcery is often depicted in movies and books.

معنی(example):

بسیاری از قهرمانان در جستجوی خود با جادو روبرو می‌شوند.

مثال:

Many heroes face sorcery in their quests.

معنی فارسی کلمه sorcery

: معنی sorcery به فارسی

عمل یا هنر جادوگری، به خصوص استفاده از نیروهای ماورایی.