معنی فارسی sorema
B1حالت آزار و ناراحتی در بدن، بخصوص بعد از فعالیت بدنی زیاد.
A condition of discomfort or pain in the body, especially after excessive physical activity.
- NOUN
example
معنی(example):
سورما گاهی اوقات میتواند نشانهای از فشار زیاد باشد.
مثال:
Sorema can sometimes be a sign of overexertion.
معنی(example):
سورما او بعد از یک استراحت بهبود یافت.
مثال:
Her sorema improved after she took a break.
معنی فارسی کلمه sorema
:
حالت آزار و ناراحتی در بدن، بخصوص بعد از فعالیت بدنی زیاد.