معنی فارسی sorrowingly
B1به شیوهای که غم و اندوه را نشان میدهد.
In a manner that conveys sorrow.
- ADVERB
example
معنی(example):
او با غم و اندوه درباره دوست گمشدهاش صحبت کرد.
مثال:
He spoke sorrowingly about his lost friend.
معنی(example):
او با افسوس نفس عمیقی کشید و به عکسهای قدیمی نگاهی انداخت.
مثال:
She sighed sorrowingly as she flipped through the old photos.
معنی فارسی کلمه sorrowingly
:
به شیوهای که غم و اندوه را نشان میدهد.