معنی فارسی souffle
B2سوفله، غذای سبک و پفی که معمولاً از تخم‌مرغ و مواد دیگر تهیه می‌شود.
A light, often fluffy dish made with eggs that can be sweet or savory.
- noun
noun
معنی(noun):
A murmuring or blowing sound.
مثال:
the uterine souffle heard over the pregnant uterus
معنی(noun):
A baked dish made from beaten egg whites and various other ingredients.
example
معنی(example):
سوفله یک غذا سبک و پفی است که با زرده تخم‌مرغ و سفیده زده‌شده تخم‌مرغ درست می‌شود.
مثال:
A souffle is a light, fluffy dish made with egg yolks and beaten egg whites.
معنی(example):
سوفله شکلاتی بهترین دسر در رستوران بود.
مثال:
The chocolate souffle was the best dessert at the restaurant.
معنی فارسی کلمه souffle
:
سوفله، غذای سبک و پفی که معمولاً از تخم‌مرغ و مواد دیگر تهیه می‌شود.
