معنی فارسی soulward

B1

به معنای حرکت یا تمایل به سمت روح یا جنبه‌های معنوی انسان.

In the direction of the soul; a concept linked to spirituality and emotional depth.

example
معنی(example):

او احساسی به سمت روح به موسیقی داشت.

مثال:

He felt a soulward pull towards the music.

معنی(example):

در آثار هنری‌اش، او یک سفر به سمت روح را بیان می‌کند.

مثال:

In her artwork, she expresses a soulward journey.

معنی فارسی کلمه soulward

: معنی soulward به فارسی

به معنای حرکت یا تمایل به سمت روح یا جنبه‌های معنوی انسان.