معنی فارسی sound off

B1

صدادادن یا اظهار نظر به‌طور واضح و با صدای بلند در مورد یک موضوع.

To express one's opinion loudly and clearly.

verb
معنی(verb):

To hold forth about something in an opinionated manner.

مثال:

I'm sick of his sounding off about how he thinks this country should be run!

example
معنی(example):

به سربازان دستور داده شد که در هنگام خواندن نامشان صدا دهند.

مثال:

The soldiers were instructed to sound off when their names were called.

معنی(example):

او تصمیم گرفت در مورد سیاست جدید در جلسه نظرش را بیان کند.

مثال:

He decided to sound off about the new policy at the meeting.

معنی فارسی کلمه sound off

: معنی sound off به فارسی

صدادادن یا اظهار نظر به‌طور واضح و با صدای بلند در مورد یک موضوع.