معنی فارسی south-
B1جنوب، یکی از جهات جغرافیایی است که به سمت قطب جنوب اشاره دارد و معمولاً با آب و هوای خاص خود شناخته میشود.
One of the cardinal directions, pointing towards the South Pole, often associated with a certain climate.
- OTHER
example
معنی(example):
سمت جنوبی شهر به خاطر پارکهایش معروف است.
مثال:
The south-side of the city is known for its parks.
معنی(example):
بسیاری از مردم ترجیح میدهند در جنوب کشور زندگی کنند.
مثال:
Many people prefer to live in the south of the country.
معنی فارسی کلمه south-
:
جنوب، یکی از جهات جغرافیایی است که به سمت قطب جنوب اشاره دارد و معمولاً با آب و هوای خاص خود شناخته میشود.