معنی فارسی southly

B1

به معنای مربوط به یا مناسب مناطق جنوبی.

Relating to or characteristic of the south.

example
معنی(example):

هوای امروز به طرز قابل توجهی جنوبی به نظر می‌رسد.

مثال:

The weather feels quite southly today.

معنی(example):

او جذابیت جنوبی دارد که بسیاری را به خود جلب می‌کند.

مثال:

She has a southly charm that attracts many.

معنی فارسی کلمه southly

: معنی southly به فارسی

به معنای مربوط به یا مناسب مناطق جنوبی.