معنی فارسی soverty

B1

وضعیت یا کیفیت داشتن قدرت و حاکمیت.

The state of possessing sovereignty or control.

example
معنی(example):

مفهوم سوورتی مفاهیم سنتی قدرت را به چالش می‌کشد.

مثال:

The concept of soverty challenges traditional ideas of power.

معنی(example):

آنها درباره پیامدهای سوورتی در حکمرانی مدرن صحبت کردند.

مثال:

They discussed the implications of soverty in modern governance.

معنی فارسی کلمه soverty

: معنی soverty به فارسی

وضعیت یا کیفیت داشتن قدرت و حاکمیت.