معنی فارسی sparable
B2سپوربل به معنای قابل جداسازی از موارد دیگر است.
Describes something that can be separated or divided easily.
- noun
noun
معنی(noun):
A small headless nail used in making shoes (especially the heels)
example
معنی(example):
طبیعت جداشدنی موضوع باعث شد که بحث در مورد آن آسان باشد.
مثال:
The sparable nature of the topic made it easy to discuss.
معنی(example):
برخی ایده‌ها جداشدنی هستند و می‌توان به سادگی آنها را از دیگران جدا کرد.
مثال:
Some ideas are sparable and can be easily separated from others.
معنی فارسی کلمه sparable
:
سپوربل به معنای قابل جداسازی از موارد دیگر است.
