معنی فارسی sparrow grass
B1نوعی گیاه که معمولاً در نقاط مرطوب و نزدیک آب رشد میکند.
A type of grass that typically grows in damp areas, often near water bodies.
- noun
noun
معنی(noun):
Asparagus.
example
معنی(example):
علف گنجشک در تکههایی نزدیک رودخانه رشد میکند.
مثال:
The sparrow grass grows in patches near the river.
معنی(example):
ما در حالی که در مزارع پیادهروی میکردیم، مقداری علف گنجشک پیدا کردیم.
مثال:
We found some sparrow grass while hiking in the fields.
معنی فارسی کلمه sparrow grass
:
نوعی گیاه که معمولاً در نقاط مرطوب و نزدیک آب رشد میکند.