معنی فارسی sparrowless
B1بدون اسپاررو به موقعیتی اشاره دارد که اسپارروها در آن حضور ندارند.
Adjective describing a state or condition where sparrows are absent.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
باغ بدون جیکجیک شاد آنها احساس اسپاررو نداشت.
مثال:
The garden felt sparrowless without their cheerful chirping.
معنی(example):
یک روز بدون اسپاررو ها کسلکننده و بیروح به نظر میرسید.
مثال:
A sparrowless day seemed dull and lifeless.
معنی فارسی کلمه sparrowless
:
بدون اسپاررو به موقعیتی اشاره دارد که اسپارروها در آن حضور ندارند.