معنی فارسی sparsim
B1کلمهای که به توزیع یا حضور پراکنده و کمرنگ در یک محیط یا دیتا اشاره دارد.
In a manner that indicates a small or insufficient amount or number.
- ADVERB
example
معنی(example):
دادهها به طور پراکنده در مجموعه داده قرار داشتند.
مثال:
The data was sparsely populated in the dataset.
معنی(example):
منطقه به طور پراکنده توسط حیات وحش مسکونی بود.
مثال:
The region was sparsely inhabited by wildlife.
معنی فارسی کلمه sparsim
:
کلمهای که به توزیع یا حضور پراکنده و کمرنگ در یک محیط یا دیتا اشاره دارد.