معنی فارسی sparsities

B1

اشاره به وضعیت‌های متعدد که در آن‌ها اجزای مختلف به تعداد کم وجود دارند.

Plural form of sparsity; instances where there is a lack of density.

example
معنی(example):

کمبودها در شبکه بر کارایی آن تأثیر گذاشت.

مثال:

The sparsities in the network affected its efficiency.

معنی(example):

محققان کمبودهای مختلفی را در مجموعه‌های داده بررسی کردند.

مثال:

Researchers studied various sparsities across different data sets.

معنی فارسی کلمه sparsities

: معنی sparsities به فارسی

اشاره به وضعیت‌های متعدد که در آن‌ها اجزای مختلف به تعداد کم وجود دارند.