معنی فارسی spasmatic
B2اسپاسماتیک، مربوط به اسپاسم یا انقباض ناخواسته و غیرقابل کنترل ماهیچهها.
Relating to or characterized by spasms.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
بیمار انقباضات اسپاسماتیک را در عضلات خود تجربه کرد.
مثال:
The patient experienced spasmatic contractions in their muscles.
معنی(example):
او به اختلال اسپاسماتیک مبتلا شد.
مثال:
He was diagnosed with a spasmatic disorder.
معنی فارسی کلمه spasmatic
:
اسپاسماتیک، مربوط به اسپاسم یا انقباض ناخواسته و غیرقابل کنترل ماهیچهها.