معنی فارسی spasmophilic

B2

مربوط به یا شبیه به مواردی که با اسپاسم‌های عضلانی مرتبط هستند.

Related to or characterized by muscle spasms.

example
معنی(example):

بیماران اسپاسموفیلیک معمولاً به مراقبت ویژه‌ای نیاز دارند.

مثال:

Spasmophilic patients often require special care.

معنی(example):

کلینیک در درمان شرایط اسپاسموفیلیک تخصص دارد.

مثال:

The clinic specializes in treating spasmophilic conditions.

معنی فارسی کلمه spasmophilic

: معنی spasmophilic به فارسی

مربوط به یا شبیه به مواردی که با اسپاسم‌های عضلانی مرتبط هستند.