معنی فارسی spaught

B2

Spaught یک فعل است که به معنای پاشیدن یا پخش کردن مواد به صورت کنترل‌نشده است.

To scatter or spread something, usually a liquid or semi-liquid substance.

example
معنی(example):

او مخلوط را روی میز پاشید.

مثال:

He spaught the mixture onto the table.

معنی(example):

او رنگ را روی بوم پاشید.

مثال:

She spaught the paint across the canvas.

معنی فارسی کلمه spaught

: معنی spaught به فارسی

Spaught یک فعل است که به معنای پاشیدن یا پخش کردن مواد به صورت کنترل‌نشده است.