معنی فارسی speak in tongues

B1

صحبت کردن به زبان‌هایی که به طور طبیعی یاد گرفته نشده‌اند، معمولاً در زمینه‌های مذهبی و روحانی.

To speak in a language that is unknown to the speaker, often during religious ceremonies or ecstatic experiences.

verb
معنی(verb):

To speak in a language unknown to the speaker, especially when in a state of religious ecstasy; glossolalia.

example
معنی(example):

برخی افراد ادعا می‌کنند که در مراسم‌های روحانی به زبان‌های ناشناخته صحبت می‌کنند.

مثال:

Some people claim to speak in tongues during spiritual ceremonies.

معنی(example):

او احساس ارتباطی با خداوند کرد وقتی که شروع به صحبت کردن به زبان‌های ناشناخته کرد.

مثال:

She felt a connection to the divine as she began to speak in tongues.

معنی فارسی کلمه speak in tongues

: معنی speak in tongues به فارسی

صحبت کردن به زبان‌هایی که به طور طبیعی یاد گرفته نشده‌اند، معمولاً در زمینه‌های مذهبی و روحانی.