معنی فارسی speaned

B1

در اصطلاح، به معنی تخمین یا برآورد کردن است. در مواقعی که شخصی در پی ارزیابی یا بررسی یک وضعیت است.

To estimate or assess a situation or effort.

example
معنی(example):

او تمام زحماتی را که ایجاد کرده بود، در نظر گرفت.

مثال:

He speaned all the trouble he caused.

معنی(example):

آنها بعد از اینکه متوجه شدند پروژه در حال شکست است، تلاش‌های خود را کنار گذاشتند.

مثال:

They speaned their efforts after realizing the project was failing.

معنی فارسی کلمه speaned

: معنی speaned به فارسی

در اصطلاح، به معنی تخمین یا برآورد کردن است. در مواقعی که شخصی در پی ارزیابی یا بررسی یک وضعیت است.