معنی فارسی spearheaded

B2

رهبری یک کار یا پروژه به عهده گرفتن، به عنوان فردی که ابتکار عمل را آغاز می‌کند.

To lead or initiate a project or movement.

verb
معنی(verb):

To drive or campaign ardently for, as an effort, project, etc.

مثال:

He spearheaded the entire project from day one.

example
معنی(example):

او رهبری پروژه‌ای را به عهده گرفت تا مشارکت جامعه را بهبود بخشد.

مثال:

She spearheaded the project to improve community engagement.

معنی(example):

تیم یک ابتکار جدید برای کاهش زباله در دفتر را رهبری کرد.

مثال:

The team spearheaded a new initiative to reduce waste in the office.

معنی فارسی کلمه spearheaded

: معنی spearheaded به فارسی

رهبری یک کار یا پروژه به عهده گرفتن، به عنوان فردی که ابتکار عمل را آغاز می‌کند.