معنی فارسی speary

B1

چیزی که شبیه نیزه است یا ویژگی‌های آن را دارد.

Something resembling a spear or having spear-like features.

example
معنی(example):

او یک شیء نیزه‌ای را برداشت تا به دوستش نشان دهد.

مثال:

He picked up a speary object to show his friend.

معنی(example):

طرح بسیار نیزه‌ای و با لبه‌های تیز بود.

مثال:

The design was quite speary with sharp edges.

معنی فارسی کلمه speary

: معنی speary به فارسی

چیزی که شبیه نیزه است یا ویژگی‌های آن را دارد.