معنی فارسی spect
B2تصور یا نمایی که از چیزی قابل مشاهده است.
A visual representation or appearance; often relates to aesthetics.
- verb
verb
معنی(verb):
Expect
example
معنی(example):
تصور اجرای او همه را شگفتزده کرد.
مثال:
The spect of her performance has left everyone in awe.
معنی(example):
تصور او حضوری بزرگ را جلب کرد.
مثال:
His spect drew a large audience.
معنی فارسی کلمه spect
:
تصور یا نمایی که از چیزی قابل مشاهده است.