معنی فارسی spectre

B2

روح، سایه یا موجودی غیرقابل لمس که معمولاً به عنوان نشانه‌ای از ترس یا مرگ در ادبیات و فرهنگ‌ها حضور دارد.

A ghost or spirit of a dead person that is believed to appear to the living.

noun
معنی(noun):

A ghostly apparition, a phantom.

مثال:

A specter haunted the cemetery at the old Vasquez manor.

معنی(noun):

A threatening mental image.

example
معنی(example):

می‌گویند قلعه قدیمی توسط یک روح تسخیر شده است.

مثال:

The old castle is said to be haunted by a spectre.

معنی(example):

یک روح در داستان ظاهر شد و جوی ترسناک ایجاد کرد.

مثال:

A spectre appeared in the story, creating an eerie atmosphere.

معنی فارسی کلمه spectre

: معنی spectre به فارسی

روح، سایه یا موجودی غیرقابل لمس که معمولاً به عنوان نشانه‌ای از ترس یا مرگ در ادبیات و فرهنگ‌ها حضور دارد.