معنی فارسی spectrological
B1طیفشناسی به ویژگیها و روشهای مربوط به تجزیه و تحلیل نور و طیف آن اشاره دارد.
Relating to the study or examination of the spectrum of light.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
تحلیل طیفشناسی به درک رفتار نور کمک میکند.
مثال:
Spectrological analysis helps in understanding light's behavior.
معنی(example):
پژوهشگران از روشهای طیفشناسی در آزمایشهای خود استفاده کردند.
مثال:
The researchers used spectrological methods in their experiments.
معنی فارسی کلمه spectrological
:
طیفشناسی به ویژگیها و روشهای مربوط به تجزیه و تحلیل نور و طیف آن اشاره دارد.