معنی فارسی speech-impaired

B1

افراد یا کودکانی که به دلایلی نمی‌توانند به درستی صحبت کنند.

Referring to individuals who have difficulty speaking.

example
معنی(example):

کودکان دارای مشکل گفتاری آموزش ویژه‌ای دریافت می‌کنند.

مثال:

The speech-impaired children receive special education.

معنی(example):

فناوری‌ها برای جامعه دارای مشکلات گفتاری بهبود یافته است.

مثال:

Technologies have improved for the speech-impaired community.

معنی فارسی کلمه speech-impaired

: معنی speech-impaired به فارسی

افراد یا کودکانی که به دلایلی نمی‌توانند به درستی صحبت کنند.