معنی فارسی spellworking

عمل جادوگری یا استفاده از جادو برای دستیابی به هدفی خاص.

The practice of using spells and magic to create desired effects.

example
معنی(example):

او به کار با جادو برای سرگرمی و آرامش علاقه‌مند است.

مثال:

He is interested in spellworking for fun and relaxation.

معنی(example):

کار کردن با جادو اغلب خلاقیت را با سنت ترکیب می‌کند.

مثال:

Spellworking often combines creativity with tradition.

معنی فارسی کلمه spellworking

: معنی spellworking به فارسی

عمل جادوگری یا استفاده از جادو برای دستیابی به هدفی خاص.